یکی از تفاوت های برجسته بین این دوره های کلیدی موسیقی کلاسیک غربی، تغییر در تفکر خلاق است. موسیقی باروک همانطور که به وضوح در موسیقی آهنگسازی مانند جی اس باخ می شنویم ، پیچیدگی بافتی و غلبه نوشتن چند صدایی است. دوره کلاسیک به طرز چشمگیری از این سبک ترکیبی متراکم و پیچیده به سمت روشن شدن خط ملودیک و همراهی حرکت کرد. یا هم آوایی این بدان معنا نیست که برای مثال موتزارت یا هایدن ، فرم های موسیقی قبلی و ویژگی های فوگ را در هر دوی این آهنگسازان، به ویژه کوارتت های زهی، کنار گذاشته اند. با ما در ادامه این مقاله همراه باشید تا به بررسی تفاوت موسیقی کلاسیک و باروک بپردازیم و همچنین با امکان دانلود پرطرفدارترین آهنگ های شب یلدا، دورهمی متفاوتی را تجربه کنید ...
این تمایل برای ملودی در باروک وجود داشت که به شدت تزیین شود. از نوازندگان آن زمان به طور کامل انتظار می رفت که در بداهه نوازی خوب باشند و با قراردادهایی که پیرامون شرح و بسط ملودی ای که ممکن است می نوازند آشنا باشند. این از لحاظ عملی، فهرستی از امکانات زینتی ایجاد کرد که بازیکنان به اجرای خود از جمله موردنت، تریل، آچیاکاتورا و آپوگیاتورا اضافه میکردند .
افزودن این نتهای اضافی شکوفایی و تزئینات مرتبط با سبکهای آن زمان را که غالباً آراسته بودند، اضافه کرد. این تزیینات موسیقی در دوره کلاسیک کمتر مورد توجه قرار گرفت زیرا آهنگسازان برای خلوص خط ملودیک با تعادل و متانت تلاش می کردند. استثنای احتمالی تریلی است که اغلب برای نشان دادن مهارت یک نوازنده در اجرا استفاده می شد و برای پایان بخشیدن به بخشی از موسیقی استفاده می شد.
آهنگسازان کلاسیک در استفاده از نتهای موسیقی تجویزیتر شدند. در باروک آهنگسازان مرتباً یک خط بیس با فیگورهایی ارائه میکردند که آکوردهایی را برای استفاده پیشنهاد میکردند و از نوازندگان انتظار داشتند که آنطور که احساس میکردند بهترین باشند. آهنگسازان کلاسیک بسیار کمتر به تخیل نوازنده رها میکردند تا جایی که در کنسرتوهای بعدی، به عنوان مثال، کادنزاها (بخش انفرادی که در آن نوازنده به طور سنتی بر روی مضامین داده شده بداههپردازی میکند) کاملاً نوشته میشد.
افزودن نشانههای ولوم (یا پویا) به طور فزایندهای در موسیقی کلاسیک رایج بود که باعث ایجاد طیف وسیعتری از امکانات بیانی در مقایسه با گام (بلند به آرام یا برعکس)، رویکرد پویایی است که آهنگسازان باروک برای تأثیری چشمگیر از آن استفاده میکردند. .
ساختارها و فرم های موسیقی از باروک به کلاسیک شروع به تغییر کردند. سوئیت، که اغلب از شش حرکت بر اساس رقصهای رنسانس اولیه تشکیل شده بود، به سوناتا تبدیل شد. این فرم در دوران کلاسیک با این هدف ایجاد شد که به آهنگساز اجازه دهد تا مضامین موسیقی خود را گستردهتر از آنچه در دوران باروک انتظار میرفت توسعه دهد.
سونات به شکل سه موومانی (سریع - آهسته - سریع) تبدیل شد و عاملی کلیدی در پیشرفت موسیقی سمفونیک در دوره کلاسیک و به بعد به دوره موسیقی رمانتیک بود. چیزی که فرمهایی مانند فوگ را از سونات جدا میکند این است که برای آهنگسازان کلاسیک، توسعه مواد موسیقی بهجای کاوش در بافتهای چندصدایی به یک ویژگی غالب تبدیل شد.
تونالیته یکی از ویژگی های غالب موسیقی کلاسیک با کشش قوی به سمت ایجاد قطعات موسیقی است که حول هارمونی تونیک و غالب می چرخند. موسیقی باروک نیز محور اصلی بود اما به شیوه ای متفاوت. در باروک، به دلیل پیچیدگی های چند صدایی، کشش هارمونیک را دشوارتر می یابیم.
آهنگسازان کلاسیک تلاش کردند تا وضوح و سادگی را در فرمهای موسیقی خود اغلب از طریق بافتهای همفونیک ایجاد کنند، که گوش را قادر میسازد تا به راحتی اشکال هارمونیک زیرین را تشخیص دهد. هر دو دوره موسیقی باروک و کلاسیک دارای قطعات هارمونیک بسیار پیچیده ای هستند، به این دلیل که نیات و روش های آهنگساز از ایجاد این آهنگ ها کاملاً متفاوت بود.
کنسرتو به محبوبیت خود در دوران کلاسیک ادامه داد، اما از کنسرتو گروسو باروک به سمت کنسرتو برای یک ساز تکنواز به همراه ارکستر حرکت کرد. این کنسرتیها به طور فزایندهای برای اجراکنندگانی که برای آنها نوشته شدهاند، تقاضای بیشتری پیدا میکردند و بسیار بیشتر از زمانهای قبل نمایش عمومی بودند.
مشاهده پست مشابه : مقایسه عکس های متفاوت بازیگران زن ایرانی
تاریخچه موسیقی ارف
9 مرحله برای نوشتن آهنگ های خود
5 آلبوم های ماندگار موسیقی سنتی
انواع ساز های موسیقی الکترونیک
ایده سرگرم کننده برای آموزش دینامیک در موسیقی
نکاتی در مورد چگونگی بهبود کیفیت صدای خود در حین آواز خواندن
نحوه توصیف ریتم در موسیقی
ایده درسی خلاقانه برای آموزش ملودی
درباره ی احکام موسیقی
چگونه موسیقی به بهبود بیماران قلبی عروقی کمک می کند
موسیقی با مغز ما چه میکند؟